روز آخر مدرسه است و من دارم ذوق مرگ میشوم.قراره چند ماهی از دست مدرسه راحت شم.هر لحظه که به 12:15 دقیقه زمان پایان مدرسه نزدیک تر میشد من شاد و شنگول تر.بعضی از بچه هام ناراحت تر.روز آخر فقط بازی کردیم.ای بابا کاش نییومدم.آخر های کلاس بود.خانممان فتوکپی ای بهمان داد.با خودم نقشه کشیدم با فتوکپی ام چیکار کنم.بالاخره کلاس تمام شد.بعد از خداحافظی از کلاس زدیم بیرون.رفتم تو حیاط.داشتم پرواز میکردم.حالا وقتش بود نقشم را عملی کنم.با فتوکپی ام موشکی درست کردم و فرستادمش به امون خدا.نیشم از این گوش تا آن گوش باز بود.زیر لب آهنگی را که خودم ساخته بودم خواندم،آهنگ خداحافظ مدرسه.

ادامه دارد.

قسمت بعد:اولین روز تابستان من

آخرین روز مدرسه من

مدرسه ,روز ,فتوکپی ,تر ,کلاس ,آخر ,فتوکپی ام ,روز آخر ,با فتوکپی ,نقشم را ,را عملی

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دو کــــلام حــــرف حساب بــاهــــات دارم : ” دوســت دارم ” just science دانلود جدیدیترین فیلم ها هاروز دنیا راز زیبایی و سلامتی همه چیز 3 22275286 میهن کتاب طب نوین انتشارات مست علی( تماس:02177847416) فروشگاه اینترنتی کتاب عباسی